ابن حسن سیازی. محدثی بود از مردم ’سیازۀ’ بخارا. (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
ابن حسن سیازی. محدثی بود از مردم ’سیازۀ’ بخارا. (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
ابن حسین خیقانی حلی نجفی. لقب او در ’مصنفی علم الرجال’ به صورت ’خاقانی’ ضبط شده است. وی فقیه و اصولی بود که در بیست وششم یا بیست وهفتم رجب سال 1334 هجری قمری در نجف اشرف درگذشت. و از جمله اساتید او شیخ انصاری و میرزای شیرازی و شیخ راضی و شیخ محمدحسین کاظمی و شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بن میرزا خلیل طهرانی بوده اند. ’خیقانی’ منسوب است به ’خیقان’ که محلی است در سواد عراق. او راست: 1- تعلیق بر فوائد آقا بهبهانی، درعلم رجال. 2- رساله ای در تمام ابواب اصول. 3- رساله ای در مهمات فقه و قواعد آن. 4- شرح اللمعه الدمشقیه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 316) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 133)
ابن حسین خیقانی حلی نجفی. لقب او در ’مصنفی علم الرجال’ به صورت ’خاقانی’ ضبط شده است. وی فقیه و اصولی بود که در بیست وششم یا بیست وهفتم رجب سال 1334 هجری قمری در نجف اشرف درگذشت. و از جمله اساتید او شیخ انصاری و میرزای شیرازی و شیخ راضی و شیخ محمدحسین کاظمی و شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بن میرزا خلیل طهرانی بوده اند. ’خیقانی’ منسوب است به ’خیقان’ که محلی است در سواد عراق. او راست: 1- تعلیق بر فوائد آقا بهبهانی، درعلم رجال. 2- رساله ای در تمام ابواب اصول. 3- رساله ای در مهمات فقه و قواعد آن. 4- شرح اللمعه الدمشقیه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 316) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 133)
ابن حسین بیاعی خوارزمی، ملقّب به مجدالدین. محدث بود و در سال 202هجری قمری ’شرح السنه’ را از ابوالمعالی محمد زاهدی به سماع از لفظ محیی السنۀبغوی حدیث کرده است. (از تاج العروس) (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
ابن حسین بیاعی خوارزمی، ملقّب به مجدالدین. محدث بود و در سال 202هجری قمری ’شرح السنه’ را از ابوالمعالی محمد زاهدی به سماع از لفظ محیی السنۀبغوی حدیث کرده است. (از تاج العروس) (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
ابن عبدالجلیل بیاضی. متکلم و مناظر قرن ششم هجری. وی در دارالنقابۀ ری سکنی داشت. او راست: 1- الاحوال. 2- الاعتصام فی علم الکلام. 3- الحدود. 4- مسائل المعدوم. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 303. تذکرهالمتبحرین ص 488). و رجوع به الذریعه ج 2 ص 224 و ج 6 ص 299 شود
ابن عبدالجلیل بیاضی. متکلم و مناظر قرن ششم هجری. وی در دارالنقابۀ ری سکنی داشت. او راست: 1- الاحوال. 2- الاعتصام فی علم الکلام. 3- الحدود. 4- مسائل المعدوم. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 303. تذکرهالمتبحرین ص 488). و رجوع به الذریعه ج 2 ص 224 و ج 6 ص 299 شود
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی. مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن...) شود ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحاق شیبانی قفطی. مشهور به قاضی اکرم و مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین. رجوع به علی قفطی شود
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی. مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن...) شود ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحاق شیبانی قفطی. مشهور به قاضی اکرم و مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین. رجوع به علی قفطی شود
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن أبی سفیان اموی سفیانی. مکنی به ابوالحسن. وی از اصحاب علم و روایت و از بقایای بنی امیه در شام بود. در سال 105 هجری قمری متولد شد و هنگام مفاخرت میگفت ’أنا ابن شیخی صفین’ زیرا مادرش نوادۀ علی بن ابی طالب (ع) و پدرش نوادۀ معاویه بود. او در دمشق اقامت داشت و از اختلاف بین امین و مأمون عباسی استفاده کرد و خود مدعی خلافت شد و در سال 195 هجری قمری دمشق را تحت سلطۀ خویش درآورد و حاکم أمین را از آنجا براند و دامنۀ قدرت او تا ’صیدا’ گسترش یافت. و در اوایل سال 198 هجری قمری بر اثر حملۀ ابن بهیس محمد بن صالح، رهبر قیسیه، وی و مسلمه بن یعقوب با لباس زنانه فرار اختیار کردند و پس از چندی علی سفیانی درگذشت. (از الاعلام زرکلی از خطط الشام ج 1 ص 183 و الکامل ابن اثیر ج 6 ص 82 و شذرات الذهب ج 1 ص 342 و النجوم الزاهره ج 2 ص 147 و البدایه و النهایه ج 10 ص 227)
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن أبی سفیان اموی سفیانی. مکنی به ابوالحسن. وی از اصحاب علم و روایت و از بقایای بنی امیه در شام بود. در سال 105 هجری قمری متولد شد و هنگام مفاخرت میگفت ’أنا ابن شیخی صفین’ زیرا مادرش نوادۀ علی بن ابی طالب (ع) و پدرش نوادۀ معاویه بود. او در دمشق اقامت داشت و از اختلاف بین امین و مأمون عباسی استفاده کرد و خود مدعی خلافت شد و در سال 195 هجری قمری دمشق را تحت سلطۀ خویش درآورد و حاکم أمین را از آنجا براند و دامنۀ قدرت او تا ’صیدا’ گسترش یافت. و در اوایل سال 198 هجری قمری بر اثر حملۀ ابن بهیس محمد بن صالح، رهبر قیسیه، وی و مسلمه بن یعقوب با لباس زنانه فرار اختیار کردند و پس از چندی علی سفیانی درگذشت. (از الاعلام زرکلی از خطط الشام ج 1 ص 183 و الکامل ابن اثیر ج 6 ص 82 و شذرات الذهب ج 1 ص 342 و النجوم الزاهره ج 2 ص 147 و البدایه و النهایه ج 10 ص 227)
ابن ابی محمد بن ابی سعد بن عبدالله واسطی، مشهور به دیوانی و مکنّی به ابوالحسن، قاری و شاعر بود. در سال 663 هجری قمری متولد شد. و بسال 743 هجری قمری در واسط درگذشت. او راست: 1- ارجوزۀ نظم اللوامع فی الشواذ. 2- روضهالتقریر فی الخلف بین الارشاد و التیسیر که نظم الارشاد قلانسی است. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 580. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 104. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 718. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 594 و 925)
ابن ابی محمد بن ابی سعد بن عبدالله واسطی، مشهور به دیوانی و مکنّی به ابوالحسن، قاری و شاعر بود. در سال 663 هجری قمری متولد شد. و بسال 743 هجری قمری در واسط درگذشت. او راست: 1- ارجوزۀ نظم اللوامع فی الشواذ. 2- روضهالتقریر فی الخلف بین الارشاد و التیسیر که نظم الارشاد قلانسی است. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 580. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 104. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 718. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 594 و 925)
ابن احمد بن محمد بن یوسف بن مروان بن عمر غسانی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و محدث و حافظ و ادیب و نحوی و شاعر و نویسنده بود. در سال 507 هجری قمری متولد شد و در 609 در شهر ’وادآش’ درگذشت. او راست: 1- اقتباس السراج فی شرح مسلم، که شرح صحیح مسلم است. 2- نهج السالک للتفقه فی مذهب مالک، در ده مجلد. 3- الوسیله، که درباره اسماء حسنی است. (از معجم المؤلفین از الدیباج ابن فرحون ص 209)
ابن احمد بن محمد بن یوسف بن مروان بن عمر غسانی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و محدث و حافظ و ادیب و نحوی و شاعر و نویسنده بود. در سال 507 هجری قمری متولد شد و در 609 در شهر ’وادآش’ درگذشت. او راست: 1- اقتباس السراج فی شرح مسلم، که شرح صحیح مسلم است. 2- نهج السالک للتفقه فی مذهب مالک، در ده مجلد. 3- الوسیله، که درباره اسماء حسنی است. (از معجم المؤلفین از الدیباج ابن فرحون ص 209)
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و صوفی قرن دوازدهم هجری قمری بود. و در ربیع الاول سال 1138 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. او راست: 1- تحفهالاخوان فی الرد علی فقراءالزمان. 2- شرح الصغری، متعلق به محمد سنوسی. 3- شرح منظومۀ عبدالواحد ابن عاش، در فقه. 4- منظومه ای در بارۀ عیوب نفس، و شرح آن. 5- هدایهالعبید الی الطریق المبتغی المجید فی نظم اصول الطریق الزروقیه، و شرح آن. (از معجم المؤلفین از تاریخ طرابلس غرب از ابن غلیون ص 187 و اعلام من طرابلس علی مصراتی ص 145)
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و صوفی قرن دوازدهم هجری قمری بود. و در ربیع الاول سال 1138 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. او راست: 1- تحفهالاخوان فی الرد علی فقراءالزمان. 2- شرح الصغری، متعلق به محمد سنوسی. 3- شرح منظومۀ عبدالواحد ابن عاش، در فقه. 4- منظومه ای در بارۀ عیوب نفس، و شرح آن. 5- هدایهالعبید الی الطریق المبتغی المجید فی نظم اصول الطریق الزروقیه، و شرح آن. (از معجم المؤلفین از تاریخ طرابلس غرب از ابن غلیون ص 187 و اعلام من طرابلس علی مصراتی ص 145)
مصری (دکتر علی...). وی از دارالعلوم و از دانشگاه قدیم مصر فارغ التحصیل شد و فلسفه وزبانهای شرقی را در آلمان خواند و به مصر بازگشت و به استادی دارالعلوم منصوب شد و نیز بازرس کل فلسفه در وزارت فرهنگ گردید. و در سال 1359 هجری قمری درگذشت. او راست: الحیاهالاقتصادیه الالمانیه اثناءالحرب الحاضره (سنه 1914 م). (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160)
مصری (دکتر علی...). وی از دارالعلوم و از دانشگاه قدیم مصر فارغ التحصیل شد و فلسفه وزبانهای شرقی را در آلمان خواند و به مصر بازگشت و به استادی دارالعلوم منصوب شد و نیز بازرس کل فلسفه در وزارت فرهنگ گردید. و در سال 1359 هجری قمری درگذشت. او راست: الحیاهالاقتصادیه الالمانیه اثناءالحرب الحاضره (سنه 1914 م). (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160)
علی بن حسین بن محمد بن زیاد یکی ازارکان حدیث و حافظان شمرده میشود. وی سفرها کرده و بسیار احادیث شنیده و در علوم گوناگون از جمله مسند و تاریخ و کنیه ها و القاب تألیفات دارد. بخاری از حسین نام از احمد بن منیع در کتاب طیب روایت نقل کرده است. ابوفصل گل آبادی گوید: به عقیدۀ من آن حسین که بخاری حدیث از او نقل کرده همان حسین بن محمد بن زیاد است که مسند احمد بن منیع نزد او بوده است. گل آبادی گوید: گویند که وی ملازم و هم عقیده و هم مشرب با بخاری بوده بجهت ملاقات و گفتگوهائی که در نیشابور میان آن دو اتفاق افتاده است. حسین گوید: جد من ’زیاد’ را قپانی بوده است که در نیشابور به بزرگی آن کسی سراغ نداشته است. ولی وی قپاندار (وزّان) نبوده است. مردم هرگاه میخواستند چیزی را بسنجند قپان جدّم را عاریه میکردند. وی از این رو به قبانی مشهور گردید و این لقب برای ما ماند. جدم ’زیاد’ این قپان را از فارس به نیشابور آورده بود، ابوعبداﷲ محمد بن یعقوب گوید: حسین بن محمد بن زیاد، حافظترین مردم به حدیث و عارف ترین مردم به نامها و کنیه ها بود. وی به سال 289 هجری قمری وفات یافت. ابوزکریا یحیی بن محمد عنبری و دعلج بن احمد سنجری و جز ایشان از او روایت کنند. (سمعانی)
علی بن حسین بن محمد بن زیاد یکی ازارکان حدیث و حافظان شمرده میشود. وی سفرها کرده و بسیار احادیث شنیده و در علوم گوناگون از جمله مسند و تاریخ و کنیه ها و القاب تألیفات دارد. بخاری از حسین نام از احمد بن منیع در کتاب طیب روایت نقل کرده است. ابوفصل گل آبادی گوید: به عقیدۀ من آن حسین که بخاری حدیث از او نقل کرده همان حسین بن محمد بن زیاد است که مسند احمد بن منیع نزد او بوده است. گل آبادی گوید: گویند که وی ملازم و هم عقیده و هم مشرب با بخاری بوده بجهت ملاقات و گفتگوهائی که در نیشابور میان آن دو اتفاق افتاده است. حسین گوید: جد من ’زیاد’ را قپانی بوده است که در نیشابور به بزرگی آن کسی سراغ نداشته است. ولی وی قپاندار (وزّان) نبوده است. مردم هرگاه میخواستند چیزی را بسنجند قپان جدّم را عاریه میکردند. وی از این رو به قبانی مشهور گردید و این لقب برای ما ماند. جدم ’زیاد’ این قپان را از فارس به نیشابور آورده بود، ابوعبداﷲ محمد بن یعقوب گوید: حسین بن محمد بن زیاد، حافظترین مردم به حدیث و عارف ترین مردم به نامها و کنیه ها بود. وی به سال 289 هجری قمری وفات یافت. ابوزکریا یحیی بن محمد عنبری و دعلج بن احمد سنجری و جز ایشان از او روایت کنند. (سمعانی)
ابن عابد. وی واعظ و خطیب در خراسان و هرات بود. و در سال 903 هجری قمری خطبه ای بنام ائمه ایراد کرد و در نتیجه عوام مردم بر او حمله کردند. و سرانجام وی در نیشابور درگذشت. او را برخی اشعار است. و گویند بسیار تیزهوش بود به طوری که قصائد را با یک بار شنیدن از حفظ میکرد. (از الذریعه ج 9 ص 761)
ابن عابد. وی واعظ و خطیب در خراسان و هرات بود. و در سال 903 هجری قمری خطبه ای بنام ائمه ایراد کرد و در نتیجه عوام مردم بر او حمله کردند. و سرانجام وی در نیشابور درگذشت. او را برخی اشعار است. و گویند بسیار تیزهوش بود به طوری که قصائد را با یک بار شنیدن از حفظ میکرد. (از الذریعه ج 9 ص 761)
ابن یحیی خیوانی صنعانی. وی نابینا بود و در سال 1060 یا 1071 هجری قمری در صنعاء درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 197. ملحق البدرالطالع زباره ص 184)
ابن یحیی خیوانی صنعانی. وی نابینا بود و در سال 1060 یا 1071 هجری قمری در صنعاء درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 197. ملحق البدرالطالع زباره ص 184)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
از مورخان دربار شاه عباس کبیر صفوی. او راست: ’تاریخ طبرستان و مازندران’ که در سال 1044 هجری قمری شروع به تألیف آن کرد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 106)
از مورخان دربار شاه عباس کبیر صفوی. او راست: ’تاریخ طبرستان و مازندران’ که در سال 1044 هجری قمری شروع به تألیف آن کرد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 106)
ابن محمد بن علی جرجانی حسینی حنفی، مشهور به میرسیدشریف و مکنّی به ابوالحسن. از علما و حکمای مشهور نیمۀ دوم قرن هشتم هجری بود. رجوع به جرجانی (علی بن محمد بن علی حسینی...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 216. فهرس المؤلفین بالظاهریه. بغیهالوعاه سیوطی ص 351. الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 328. البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 488. الفوائدالبهیۀ لکنوی ص 167. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 125. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 12 و 41 و سایر صفحات. فهرس المخطوطات المصورۀ سیدج 1 ص 344. المکتبهالبلدیه. فهرس الریاضیات ص 39. فهرس الخدیویه ج 6 ص 55. کتب ادبی دانشگاه تهران. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 140 و ج 2 ص 229 و سایر صفحات. روضات الجنات خوانساری ص 497. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 728
ابن محمد بن علی جرجانی حسینی حنفی، مشهور به میرسیدشریف و مکنّی به ابوالحسن. از علما و حکمای مشهور نیمۀ دوم قرن هشتم هجری بود. رجوع به جرجانی (علی بن محمد بن علی حسینی...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 216. فهرس المؤلفین بالظاهریه. بغیهالوعاه سیوطی ص 351. الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 328. البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 488. الفوائدالبهیۀ لکنوی ص 167. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 125. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 12 و 41 و سایر صفحات. فهرس المخطوطات المصورۀ سیدج 1 ص 344. المکتبهالبلدیه. فهرس الریاضیات ص 39. فهرس الخدیویه ج 6 ص 55. کتب ادبی دانشگاه تهران. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 140 و ج 2 ص 229 و سایر صفحات. روضات الجنات خوانساری ص 497. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 728
ابن محمد بن علی جوینی، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و جدلی و حافظ متون حدیث بود. وی در سال 405 هجری قمری متولد شد. او راست: 1- شفارالمسترشدین فی الخلافیات. 2- کتابی در اصول فقه. 3- نقد مفردات امام احمد. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الشافعیۀ سبکی ج 4 ص 281) ابن عبدالله بن یوسف بن محمد جوینی، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن. صوفی بود و در سال 465 هجری قمری درگذشت. او راست: السلوه فی التصوف. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 691)
ابن محمد بن علی جوینی، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و جدلی و حافظ متون حدیث بود. وی در سال 405 هجری قمری متولد شد. او راست: 1- شفارالمسترشدین فی الخلافیات. 2- کتابی در اصول فقه. 3- نقد مفردات امام احمد. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الشافعیۀ سبکی ج 4 ص 281) ابن عبدالله بن یوسف بن محمد جوینی، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن. صوفی بود و در سال 465 هجری قمری درگذشت. او راست: السلوه فی التصوف. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 691)
ابن احمد کاتب، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی. منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در ’عتبهالکتبه’ (ص 5) آمده است وی در حدود سال 516 هجری قمری که مسلماً آغاز جوانی او بوده است به قصد آموختن صناعت دبیری به مرو رفت. پس باید ولادت او در اواخر قرن پنجم هجری باشد. او بعد از اتمام تحصیلات خود هم در جوانی وارد دستگاه دیوانی شد و در دیوان رسائل به کار پرداخت ولی در آغاز امر کار او رونقی نداشت و مقبول نظر استادش که صاحب دیوان رسائل بود نیفتاده بود. وی خال پدر چهارم عطاملک جوینی، مؤلف تاریخ جهانگشا است. و عطاملک در تاریخ خود داستان شفاعت منتجب الدین را از رشید وطواط آورده است که به اجمال چنین است: وقتی سلطان سنجر در سال 542 هجری قمری بقصد جنگ با اتسز خوارزمشاه بطرف خوارزم حرکت نمود، قصبۀ هزاراسب را از محال خوارزم محاصره کرد. انوری که در لشکر سلطان سنجر بود رباعیی در تشویق سنجر به تسخیر ’هزاراسب’ سرود و وطواط در جواب او بیتی در مدح ’اتسز’گفت و این امر باعث خشم شدید سلطان سنجر گشت و سوگند خورد که چون او را بازیابد، هفت عضو را از یکدیگر جدا کند. و چون هزاراسب مفتوح شد رشید وطواط متواری گشت تا بالاخره به منتجب الدین بدیع جوینی پناهنده شد. منتجب الدین که علاوه بر منصب دیوان انشاء، ندیم مخصوص سلطان نیز بود، موقعی مناسب به دست آورده به سلطان سنجر گفت که ’وطواط’ مرغکی ضعیف باشد طاقت آن نداشته که او را به هفت پاره کنند، اگر فرمان شود او را به دو پاره کنند. سلطان بخندید و جان وطواط بخشید. مهمترین اثر علی جوینی، مجموعۀ منشآت و مراسلات وی است که آن را به نام ’عتبهالکتبه’ خوانده است. عوفی دو کتاب دیگر به او نسبت می دهد: یکی ’رقیهالقلم’ و دیگری ’عبرات الکتبه’. و مرحوم قزوینی این کتاب اخیر را همان ’عتبهالکتبه’ داند. (از تاریخ ادبیات چ صفا چ 1 ج 2 ص 969). و رجوع به لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 78 و مقدمۀ جهانگشای جوینی چ لیدن ص یو و مقدمۀ حدائق السحر رشیدالدین وطواط چ عباس اقبال ص ’ی’ شود
ابن احمد کاتب، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی. منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در ’عتبهالکتبه’ (ص 5) آمده است وی در حدود سال 516 هجری قمری که مسلماً آغاز جوانی او بوده است به قصد آموختن صناعت دبیری به مرو رفت. پس باید ولادت او در اواخر قرن پنجم هجری باشد. او بعد از اتمام تحصیلات خود هم در جوانی وارد دستگاه دیوانی شد و در دیوان رسائل به کار پرداخت ولی در آغاز امر کار او رونقی نداشت و مقبول نظر استادش که صاحب دیوان رسائل بود نیفتاده بود. وی خال پدر چهارم عطاملک جوینی، مؤلف تاریخ جهانگشا است. و عطاملک در تاریخ خود داستان شفاعت منتجب الدین را از رشید وطواط آورده است که به اجمال چنین است: وقتی سلطان سنجر در سال 542 هجری قمری بقصد جنگ با اتسز خوارزمشاه بطرف خوارزم حرکت نمود، قصبۀ هزاراسب را از محال خوارزم محاصره کرد. انوری که در لشکر سلطان سنجر بود رباعیی در تشویق سنجر به تسخیر ’هزاراسب’ سرود و وطواط در جواب او بیتی در مدح ’اتسز’گفت و این امر باعث خشم شدید سلطان سنجر گشت و سوگند خورد که چون او را بازیابد، هفت عضو را از یکدیگر جدا کند. و چون هزاراسب مفتوح شد رشید وطواط متواری گشت تا بالاخره به منتجب الدین بدیع جوینی پناهنده شد. منتجب الدین که علاوه بر منصب دیوان انشاء، ندیم مخصوص سلطان نیز بود، موقعی مناسب به دست آورده به سلطان سنجر گفت که ’وطواط’ مرغکی ضعیف باشد طاقت آن نداشته که او را به هفت پاره کنند، اگر فرمان شود او را به دو پاره کنند. سلطان بخندید و جان وطواط بخشید. مهمترین اثر علی جوینی، مجموعۀ منشآت و مراسلات وی است که آن را به نام ’عتبهالکتبه’ خوانده است. عوفی دو کتاب دیگر به او نسبت می دهد: یکی ’رقیهالقلم’ و دیگری ’عبرات الکتبه’. و مرحوم قزوینی این کتاب اخیر را همان ’عتبهالکتبه’ داند. (از تاریخ ادبیات چ صفا چ 1 ج 2 ص 969). و رجوع به لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 78 و مقدمۀ جهانگشای جوینی چ لیدن ص یو و مقدمۀ حدائق السحر رشیدالدین وطواط چ عباس اقبال ص ’ی’ شود
ابن احمد بن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی، ملقب به علاءالدین فقیه بود و در 932 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اخلاق الجمالی. 2- ادب الاوصیاء، در فروع فقه. 3- مختارات الفتوی، در فروع فقه. 4- مختارالهدایه و شرح آن، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الفقه الحنفی بالظاهریه. کشف الظنون ص 1624. الشقائق النعمانیه ج 1 ص 422. البدرالطالع ج 1 ص 430. هدیهالعارفین ج 1 ص 742) ابن محمد جمالی حنفی. فقیه متوفی بسال 931 هجری قمری وی مدتی سمت مفتی بلاد روم را به عهده داشت. او راست: ادب الاوصیاء. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الظاهریه. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 45)
ابن احمد بن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی، ملقب به علاءالدین فقیه بود و در 932 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اخلاق الجمالی. 2- ادب الاوصیاء، در فروع فقه. 3- مختارات الفتوی، در فروع فقه. 4- مختارالهدایه و شرح آن، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الفقه الحنفی بالظاهریه. کشف الظنون ص 1624. الشقائق النعمانیه ج 1 ص 422. البدرالطالع ج 1 ص 430. هدیهالعارفین ج 1 ص 742) ابن محمد جمالی حنفی. فقیه متوفی بسال 931 هجری قمری وی مدتی سمت مفتی بلاد روم را به عهده داشت. او راست: ادب الاوصیاء. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الظاهریه. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 45)
ابن افراسیاب جلابی (کیا...). وی وبرادرش کیامحمد، جوانانی خوش آواز و مورد توجه و عنایت ملک فخرالدوله آخرین ملک آل باوند بودند و فخرالدوله خود بر آنها شاهنامه می خواند. در بیست وهفتم ماه محرم سال 745 هجری قمری یکی از آن دو برادر در حمام ملک فخرالدوله را با خنجر به قتل رساند، آنگاه جلابیان بر مازندران مسلط شدند. و در سال 760 هجری قمری در جنگی که بین افراسیاب جلابی با اتباع سیدقوام الدین مرعشی درگرفت، افراسیاب و از پس او کیاعلی و دیگر برادرانش کشته شدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 337 و 339) ابن محمد بن طیب جلابی، مکنّی به ابوالحسن. متوفی در سال 534 هجری قمری او راست: تاریخ واسط. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 309. ایضاح المکنون بغدادی 1 ص 212)
ابن افراسیاب جلابی (کیا...). وی وبرادرش کیامحمد، جوانانی خوش آواز و مورد توجه و عنایت ملک فخرالدوله آخرین ملک آل باوند بودند و فخرالدوله خود بر آنها شاهنامه می خواند. در بیست وهفتم ماه محرم سال 745 هجری قمری یکی از آن دو برادر در حمام ملک فخرالدوله را با خنجر به قتل رساند، آنگاه جلابیان بر مازندران مسلط شدند. و در سال 760 هجری قمری در جنگی که بین افراسیاب جلابی با اتباع سیدقوام الدین مرعشی درگرفت، افراسیاب و از پس او کیاعلی و دیگر برادرانش کشته شدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 337 و 339) ابن محمد بن طیب جلابی، مکنّی به ابوالحسن. متوفی در سال 534 هجری قمری او راست: تاریخ واسط. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 309. ایضاح المکنون بغدادی 1 ص 212)
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. فقیه بود و در سال 856 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح القواعد. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 327. امل الامل حر عاملی ص 446)
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. فقیه بود و در سال 856 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح القواعد. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 327. امل الامل حر عاملی ص 446)
ابن فضلان جرجانی بن بزری، مکنّی به ابوالحسن. محدث و ساکن سمرقند بود. وی از ابن الاعرابی حدیث شنیده است و حمزه السهمی از او حدیث کرده است. ’بزری’ نسبت به ’بزر’ است و منظور کسی که ’بزر’ را برای روغنگیری می فشارد. (از تاج العروس) (از منتهی الارب). و رجوع به جرجانی (علی بن فضلان...) شود ابن عبدالعزیز بن حسن بن علی بن اسماعیل جرجانی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن عبدالعزیز فقیه) و علی (ابن عبدالعزیزبن...) و جرجانی (علی بن عبدالعزیز...) شود
ابن فضلان جرجانی بن بزری، مکنّی به ابوالحسن. محدث و ساکن سمرقند بود. وی از ابن الاعرابی حدیث شنیده است و حمزه السهمی از او حدیث کرده است. ’بزری’ نسبت به ’بزر’ است و منظور کسی که ’بزر’ را برای روغنگیری می فشارد. (از تاج العروس) (از منتهی الارب). و رجوع به جرجانی (علی بن فضلان...) شود ابن عبدالعزیز بن حسن بن علی بن اسماعیل جرجانی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن عبدالعزیز فقیه) و علی (ابن عبدالعزیزبن...) و جرجانی (علی بن عبدالعزیز...) شود
ابن حمدون بن سماک بن مسعود بن منصور جذامی، مشهور به ابن اندلسی. وی نخستین کسی بود که در روزگار بنی فاطمه، امیر ’زاب’ در افریقا شد. او در آن هنگام که فاطمیان در مشرق بودند نیز با آنان رابطه داشت و آنگاه که حکومت را در مغرب به دست آوردند وی را به حکومت ’زاب’ برگزیدند. و در سال 334 هجری قمری در عهد القائم بامرالله فاطمی که ابویزید محمد بن کیداد در آنجا شورش کرد، این علی بن حمدون به فرمان خلیفه با لشکری گران از بربرها به کمک او بسوی ’مهدیه’ رفت ولی در نزدیکی ’باجه’ با ایوب بن یزید برخورد کرد و در جنگی که بین آنها رخ داد، وی از بلندی سقوط کرد و کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از ابن خلدون ج 4 ص 84)
ابن حمدون بن سماک بن مسعود بن منصور جذامی، مشهور به ابن اندلسی. وی نخستین کسی بود که در روزگار بنی فاطمه، امیر ’زاب’ در افریقا شد. او در آن هنگام که فاطمیان در مشرق بودند نیز با آنان رابطه داشت و آنگاه که حکومت را در مغرب به دست آوردند وی را به حکومت ’زاب’ برگزیدند. و در سال 334 هجری قمری در عهد القائم بامرالله فاطمی که ابویزید محمد بن کیداد در آنجا شورش کرد، این علی بن حمدون به فرمان خلیفه با لشکری گران از بربرها به کمک او بسوی ’مهدیه’ رفت ولی در نزدیکی ’باجه’ با ایوب بن یزید برخورد کرد و در جنگی که بین آنها رخ داد، وی از بلندی سقوط کرد و کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از ابن خلدون ج 4 ص 84)
ابن محمد بن منصور بن ابی القاسم بن مختار بن ابی بکر بن علی جذامی اسکندری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین و مشهور به ابن منیر. رجوع به علی اسکندری شود ابن عبدالله بن محمد بن سعید بن موهب جذامی اندلسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب. رجوع به علی اندلسی شود ابن عبدالله بن محمدحسن جذامی مالقی نباهی، مشهور به ابن حسن و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مالقی شود
ابن محمد بن منصور بن ابی القاسم بن مختار بن ابی بکر بن علی جذامی اسکندری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین و مشهور به ابن منیر. رجوع به علی اسکندری شود ابن عبدالله بن محمد بن سعید بن موهب جذامی اندلسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب. رجوع به علی اندلسی شود ابن عبدالله بن محمدحسن جذامی مالقی نباهی، مشهور به ابن حسن و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مالقی شود
ابن محمد بن جعفر کوفی حمانی. نام او در الذریعه به صورت ’علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی’ آمده است. وی شاعر بود و در سال 245 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. حمانی منسوب است به ’حمّان’ که محله ای است به کوفه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 499. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 673) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 266 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین. عمدهالطالب ص 286. المناقب ابن شهرآشوب. العیون و المحاسن مفید. عیون اخبارالرضای صدوق)
ابن محمد بن جعفر کوفی حمانی. نام او در الذریعه به صورت ’علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی’ آمده است. وی شاعر بود و در سال 245 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. حمانی منسوب است به ’حمّان’ که محله ای است به کوفه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 499. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 673) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 266 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین. عمدهالطالب ص 286. المناقب ابن شهرآشوب. العیون و المحاسن مفید. عیون اخبارالرضای صدوق)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59) ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59) ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
ابن یحیی زیادی مصری شافعی. ملقب به نورالدین. فقیه بود و در پنجم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری درگذشت. او راست:1- حاشیه بر شرح المنهج زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی. 2- شرح المحرر رافعی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریه، خلاصهالاثر محیی ج 1 ص 754، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1613 و 1876، فهرست الخدیویه ج 3 ص 220، الکشاف طلس ص 86، ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 443، فهرس الازهریه ج 2 ص 502)
ابن یحیی زیادی مصری شافعی. ملقب به نورالدین. فقیه بود و در پنجم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری درگذشت. او راست:1- حاشیه بر شرح المنهج زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی. 2- شرح المحرر رافعی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریه، خلاصهالاثر محیی ج 1 ص 754، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1613 و 1876، فهرست الخدیویه ج 3 ص 220، الکشاف طلس ص 86، ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 443، فهرس الازهریه ج 2 ص 502)
ابن عبیدۀ ریحانی بغدادی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و نویسنده و شاعر و لغوی بود. وی از خواص مأمون بود و درتألیفاتش روش حکمت را می پیمود. او متهم به زندقه نیز بود و در سال 219 هجری قمری درگذشت. در معجم الادباء آثار ذیل از او ذکر شده است: 1- الاجواد. 2- اخلاق هارون. 3- ادب جوانشیر. 4- الاسنان. 5- امتحان الدهر. 6-الانواع. 7- انیس الملک. 8- الاوصاف. 9- الایقاع. 10-تدرج. 11- التنبیه. 12- الجدّ. 13- الجمل. 14- الخطب. 15- خطب المنابر. 16- رائدالرد. 17- روشنائدل. 18- الزمام. 19- سباریها. 20- سفرالجنه. 21- السمع و البصر. 22- شرح الهوی. 23- شمل الالفه. 24- الصبر. 25- صفه الدنیا. 26- صفه العلماء. 27- صفه الفرس. 28-صفه الموت. 29- الطارس (در الفهرست: الطاوس). 30- الطارف. 31- العقل و الجمال. 32- فضائل اسحاق. 33- المتحلی. 34- المجالسات. 35- المخاطب. 36- مدح الندیم. 37- المسجّی ̍. 38- المشاکل. 39- المصون. 40- المعاقبات. 41- المنادمات. 42- الموشح. 43- المؤمل و المهیب. 44- مهرزاد خشیش. 45- الناجم. 46- الناشی ٔ. 47-النکاح. 48- النمله و البعوضه. 49- ورود و ودود الملکتین. 50- الوشیج. 51- الهاشمی. 52- الیأس و الرجاء. (از معجم المؤلفین) (معجم الادباء ج 14 ص 51). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 112. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 119. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 18. معجم الادباء یاقوت. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 242. النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 2 ص 231. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 379 و ج 2 ص 262 و سایر صفحات کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1468. روضات الجنات خوانساری ص 472. هدیه العارفین ج 1 ص 668
ابن عبیدۀ ریحانی بغدادی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و نویسنده و شاعر و لغوی بود. وی از خواص مأمون بود و درتألیفاتش روش حکمت را می پیمود. او متهم به زندقه نیز بود و در سال 219 هجری قمری درگذشت. در معجم الادباء آثار ذیل از او ذکر شده است: 1- الاجواد. 2- اخلاق هارون. 3- ادب جوانشیر. 4- الاسنان. 5- امتحان الدهر. 6-الانواع. 7- انیس المَلک. 8- الاوصاف. 9- الایقاع. 10-تدرج. 11- التنبیه. 12- الجِدّ. 13- الجمل. 14- الخطب. 15- خطب المنابر. 16- رائدالرد. 17- روشنائدل. 18- الزمام. 19- سباریها. 20- سفرالجنه. 21- السمع و البصر. 22- شرح الهوی. 23- شمل الالفه. 24- الصبر. 25- صفه الدنیا. 26- صفه العلماء. 27- صفه الفَرس. 28-صفه الموت. 29- الطارس (در الفهرست: الطاوس). 30- الطارف. 31- العقل و الجمال. 32- فضائل اسحاق. 33- المتحلی. 34- المجالسات. 35- المخاطب. 36- مدح الندیم. 37- المسجّی ̍. 38- المشاکل. 39- المصون. 40- المعاقبات. 41- المنادمات. 42- الموشح. 43- المؤمل و المهیب. 44- مهرزاد خشیش. 45- الناجم. 46- الناشی ٔ. 47-النکاح. 48- النمله و البعوضه. 49- وَرود و وَدود الملکتین. 50- الوشیج. 51- الهاشمی. 52- الیأس و الرجاء. (از معجم المؤلفین) (معجم الادباء ج 14 ص 51). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 112. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 119. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 18. معجم الادباء یاقوت. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 242. النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 2 ص 231. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 379 و ج 2 ص 262 و سایر صفحات کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1468. روضات الجنات خوانساری ص 472. هدیه العارفین ج 1 ص 668